مسئلهای که بر همه روشن است پررنگ بودن نقش جریانات سیاسی شیعه، سنی و کردی در داخل کشور عراق و اثرگذاری دولتهای منطقهای و غربی از خارج بر شکلگیری ساختار سیاسی جدید است.
احزاب سیاسی شیعه در این برهه از تاریخ عراق در دو گروه، حزب سیاسی سید مقتدی صدر و ائتلاف دولت قانون بهرهبری نوری المالکی ظاهر شدهاند و آنچه روشن است میل جریانات سنی و کردی به ائتلاف با جریان صدر است. اما جدای از نتایج حاصله در انتخابات آنچه در این دوره بیش از همهچیز خودنمایی کرد، قهر مردم عراق بهویژه شیعیان با صندوق رأی بود. به سراغ دکتر علی العبودی مسئول دفتر سیاسی کتائب حزبالله عراق در ایران رفتهایم تا ضمن نگاهی دقیقتر به اوضاع این روزهای کشور همسایه، برخی پرسشها از فضای سیاسی موجود را از او بپرسیم.
انتخابات گذشته عراق با استقبال نهچندان زیاد مردم مواجه شد. این چه پیامهایی برای جریانهای سیاسی این کشور بهخصوص گروههای سیاسی شیعه داشت؟
بله، شاهد ضعف مشارکت مردم بودیم و در این میان سهدلیل مهم وجود دارد که برای فهم بهتر قضایا به آنها بهکمک میآیند. اولین دلیل ضعف مشارکت شیعیان و جریانات شیعی عراق بهمقوله اصلاح و تغییر برمیگردد؛ جریانات و احزاب سیاسی شیعی که در رسانهها باعنوان «بیوت الشیعی» شناخته میشود بهمرورزمان امکان ایجاد و شکلگیری تغییر بهنفع خودشان و مردم را از دست دادهاند و بههمینخاطر توان اصلاح رویههای سیاسی خود را بهنمایش نگذاشتند. بر این اساس شاهد ریزش مشارکت مخاطبان و حامیان آنها بودیم. مسئله عدم اصلاحگرایی در جریانات شیعی به نگاههای بسته و عدم توسعه گفتوگوها و تعاملات اجتماعی آنها برمیگردد و همین قضیه موجبات افول سیاسی آنها را فراهم کرد که نتیجه آن در اوضاع عراق و ایام انتخابات مشهود بود.
نکته دوم مصلحتگرایی جناحی بهجای مصلحتگرایی بهنفع عموم مردم است. این جریانات بهدلیل عدم در نظر گرفتن مصالح مردم و عمل نکردن بهوعدههایی که به مردم میدهند و عمل نمیکنند از چشم مردم افتادهاند. مردم عراق در سالهای گذشته باتوجه بهدسترسی گسترده به رسانهها و مشاهدات میدانی و همچنین نگاه به آینده به این نتیجه رسیدهاند جریانات سیاسی فعلی پاسخگوی نیازهای آنها نیستند، بههمینخاطر از صندوقهای رأی روی برگرداندهاند. آنها وقتی شرایط زندگی خود را ارزیابی میکنند و حجم گسترده محرومیتها و مشکلات بهداشتی و عمرانی را میبینند
به این جمعبندی میرسند که اگر رأی ما اثرگذار است، پس چرا نتیجه آن در زندگی شهری و اجتماعی ما منعکس نمیشود؟!
جریانات سیاسی فعلی عراق به دلیل ضعف ساختاری و قبیلهگرایی، سیاست مصلحتگرایی جناحی اتخاذ میکنند و همین موجب غفلت آنها از مردم میشود. نکته سوم اقدام جریانات سیاسی در حذف شخصیتهای مستعد از عرصه سیاسی برای هموار کردن راه جهت به قدرت رسیدن شخصیتهای مدنظر خودشان است. اینکه بخش قابلتوجهی از استعدادهای سیاسی و مدیران متعهد پشت در وزارتخانهها ایستادهاند و مجال کمک به ملت عراق را پیدا نمیکنند، برآمده از سیاسیکاری و عدم خواست جریانات سیاسی این کشور به حفظ حقوق مردم است. اینکه امروز در کشور عراق ساختار اعمال قدرت به شکل از پیش تعیینشده و بر اساس خواست احزاب و دستهای پشت پرده شکل میگیرد، برای نخبگان عراق تلخ و دردآور است. رویگردانی نخبگان از صندوقهای رأی موجب هدایت بخش قابلتوجهی از مردم از سیاست دولت و حاکمیت است و بهمرورزمان موجب بیقراری جامعه میشود.
اوضاع مجلس کنونی عراق را که پس از کشوقوسهای زیاد دایر شد، چگونه ارزیابی میکنید؟
در جریان انتخاب ریاست مجلس عراق نیز شاهد چالشهایی بودیم که برآمده از بینظمی سیاسی و سیاسیکاریها و اقدامات نمایشی بهدوراز عرف سیاسی بود. بهعنوانمثال در جلسه انتخاب رئیس مجلس محمد المشهدانی بهعنوان رئیس جلسه بر اساس سن بیشتر اقدام به اداره جلسه کرد که با هجوم برخی حاضران در جلسه به وی و متشنج شدن فضا حال عمومی او بد شد و از جلسه به بیمارستان منتقل شد و جلسه با این ترفند تعلیق شد.
انتخاب آقای الحلبوسی به ریاست مجلس عراق با مدیریت آقای خالد الدراجی بهعنوان دومین عضو کهنسال مجلس در فضایی اتفاق افتاد که برخی به دنبال فضا سازی و اقدامات روانی علیه روند انتخاب رئیس مجلس بودند. عراق نیازمند هم افزایی، احترام متقابل و شکلگیری ساختار منظم و اصلاحشده روابط سیاست داخلی است، درغیر این صورت با این اوصاف شاهد قهر هرچه بیشتر مردم نسبت به مشارکتها خواهیم بود.
هدف جریان صدر از اقدامات گسترده سیاسی و همراه کردن بقیه جریانات با خود چیست؟
هدف جریان صدر در عراق کسب قدرت حداکثری برای استیلا بر عراق است. او میخواهد کنترل مرکز قدرت را در دست بگیرد و به این شکل با قدرتی که در حقیقت قانون محسوب میشود، آنچه در نگاه او اصلاح است را رقم بزند. در این میانه ۷۰کرسی را نیز از آن خود کرده و با همراهسازی دیگر جریانها تا امروز توانسته دررسیدن به قدرت بیشتر موفق باشد. اما فقط تسلط بر نهاد قانونگذاری برای صدر کافی نیست؛ اصلیترین ایراد همه جریانات سیاسی عراق نبود برنامه مدون اصلاحات کشور پس از رسیدن به قدرت کلان است. جریان صدر نیز از این قاعده مستثنا نیست. نداشتن راهبرد و برنامه موجب چالشهای هرچه بیشتر در آینده سیاسی عراق خواهد شد.
برنامه مقاومت برای ادامه مسیر چیست؟
این روزها موضع مقاومت عراق ثابت و صریح است. اولاً در مواجهه با آمریکا و اسرائیلیهای غاصب و دشمنان عراق محکم ایستادهایم. درثانی اینکه گاهی از خلع سلاح مقاومت عراق صحبت میشود؛ این از اساس غلط است؛ زیرا هنوز عراق تحت تجاوز و نفوذ تروریستها و آمریکای جنایتکار است و این مسئله که ممکن است ملت عراق دست از مقاومت بردارد و خلع سلاح شود هرگز محتمل نیست؛ زیرا مردم عراق قدر امنیت و تلاش برای حفظ آن را میدانند. هدف مقاومت سامانگیری و استقلال عراق است.
جریان مقابل جبهه مقاومت عراق آن جریانی حداقل مشکوکی است که میخواهد با همه کشورهایی که طی این سالها بهعراق آسیب زدهاند، سازش کند. حتی به تازگی برخی از این اشخاص از عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی صحبت کردهاند! جریان مقاومت در مقابل چنین اشخاصی سکوت نکرده و هرگز عادیسازی و سازش رخ نخواهد داد. محور مقاومت و جمهوری اسلامی ایران در راستای حفظ امنیت کشور عراق و منطقه ایستادهاند و ان شاءالله تلاش مقاومت منجر به خروج هرچه سریعتر متجاوزان آمریکایی از عراق و شکلگیری ثبات هرچه بیشتر خواهد شد.
نظر شما